باز از كنوز رحمت والطاف كردگار آيات صنع در همه عالم شد آشكار
بانفحه ي صبا دم روح القدس دميد شد رستخيز عام به صحرا وكوهسار
با حشمت الهي شه ، نوروز زد قدم عفريت دي زصحنه برون شد پي فرار
زد خيمه ابر ودر وگهر ريخت دمبدم صحن وسرا ودشت ودمن گشت لاله زار
پير عجوز دهر جواني زسر گرفت تاشد بكوهسار ، عيان جلوه ي بهار
تاشد زپرده حسن دل آراي گل عيان با لحن خوش به نغمه ي داوود شد هزار
بلبل به شاخسارطرب جا گرفت وگفت حمد خدا ونعت نبي ، مدح هفت وچار
وآنگه بخلق مژده يعيدين داد فاش نوروز باستاني ومولود شهريار
تا شد عيان زماه رجب ليله ي نخست تابنده شد زبرج ولايت مه وقار
مولود شد محمد باقر (ع) زفاطمه درياي علم مصطفوي ، مفخر كبار
مر آت حق شهنشه علم اليقين كزاو دين خدا وشرع و نبي گفت آشكار
پنجم وصي احمد مرسل ، ولي حق كزاو علوم اول وآخر شد اشكار
مهرش بهار باطرب وقهراو خزيف حبش جنان ودشمنيش شد جهيم نار
(آذر) گدايي در اوكن زحق طلب زان منصب شهانه به عالم كن افتخار--
---ديوان آذر -جلد اول -ص 86-چاپ سوم-1348 شمسي -چاپ خانه ي طوس مشهد-آذرخراساني--