مژده كه شد شام محبان سحر ماه رخ فاطمه شد جلوه گر---- مژده كه ميلاد بتول است بتول خرمي آل رسول است رسول شادي ارباب عقول است عقول اهل ولاگاه وصول است وصول دوستي دختر خيرالبشر ماه رخ فاطمه شد جلوه گر------------ مژده كه شدطلعت زهرا عيان گشت منور همه كون ومكان شدبه خديجه ز خدا رايگان زهره ي بي مثل وعطا در زمان آنكه بود مام شبير وشبر ماه رخ فاطمه شد جلوه گر---------- مژده كه رخ كرده عيان فاطمه چهره نموده بجهان فاطمه كرده جهان رشك جنان فاطمه گشته زرخ جلوه كنان فاطمه برده همي جلوه زشمس وقمر ماه رخ فاطمه شد جلوه گر ------- مژده كه صديقه پديدار شد جلوه كنان مطلع انوار شد صحن چمن يكسره گلزار شد دشت ودمن تحتها الانهار شد خرم ازاو گشت جهان سربسر ماه رخ فاطمه شد جلوه گر------ مژده كه خاتون دو عالم رسيد فخر زنان بانوي اعظم رسيد مايه ي فخريه ي آدم رسيد همسر حيدرشه اكرم رسيد شد متولد صدف هر گهر ماه رخ فاطمه شد جلوه گر---- به نقل از ديوان آذر-جلد دوم -ص ۴۹- سروده حاج غلامرضا آذر حقيقي خراساني-انتشارات طوس مشهد - چاپ ۱۳۴۸ شمسي ----
ماهی شده در ماه رجب جلوه کر امشب کز شرم نهان است به کردون قمر امشب خورشید جهان تاب زیثرب بدمیده است کآفاق منور شد از اوسریسر امشب زام الولد این ماه دل آرا شده ظاهر دامان رضازیب گرفت از پسر امشب تا مدعیانش ننمایند شماتت حق کرده عطایش پسری خوش سیر امشب همواره همه کون ومکان گشته منور از بارقه این پسر واین پدر امشب گردیده قران مه وخورشید ولایت گویی که شده معجز شق القمر امشب نوری شده در فرش هویدا که از آن نور بگرفته بخود عرش برین زیب وفر امشب نورسته گلی سر زده از گلشن طاها پاشیده صبا خوش بفزا مشک تر امشب زیبا پسریآمده با چهر محمد حسن نبوی باز شده جلوه گر امشب شد یوسفی از آل محمد سوی بازار کز بهر تماشا شده پر رهگذر امشب جن وملک از فرط طرب غرق نشاطند شادی است که بر خاسته از بام ودر امشب میلاد جواد ابن رضا فخر عباد است
گردیده عیان بارقه ی دادگر امشب گشته متولد تهمین حجت دادار ماه رجب از او شده با رتبه تر امشب آذر به طرب کوش که میلاد جواد است
باز آمده نوباوه ی خیرالبشر امشب.نویسنده محمد حسن آسایش - به نقل از دیوان آذر خراسانی - جلد دوم - صص 118و 119-------