34-یارب تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج برادران وخویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده تا از درتو بر در ایشان نشوم. یا الله
35-یارب زقناعتم توانگر گردان وز نور یقین دلم منور گردان
روزی من سوخته ی سرگردان بی منت مخلوق میسر گردان. یاالله
36-یارب ز دو کون بی نیازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوی توست بازم گردان. یا الله
37-یارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقایق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم دیوانه ی خود کن وخلاصم گردان . یا الله
38-برگوش دلم زغیب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
یارب که به دوستی مردان رهت این گمشده ی مرا به من باز رسان. یا الله
39-یارب تو مرا ،به یار دمساز رسان آوازه ی دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگینم اورا به من ومرا به اوباز رسان. یا الله
40-ای خالق ذوالجلال وای بارخدای تا چند روم در بدر وجای به جای
یا خانه ی امید مرا ،در بربند یا قفل مهمات مرا در بگشای. یا الله
41-یارب نظری برمن سر گردان کن لطفی به من دل شده ی حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم آنچ ازکرم ولطف توزیبد آن کن. یاالله
42-یارب یارب کریمی وغفاری! رحمان ورحیم وراحم وستاری
خواهم که به رحمت خداوندی خویش این بنده ی شرمنده فرو نگذاری. یا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقدیم کاربران عزیز شد هر شب سحرگاهان یاهنگام سحر تعدادی ازاین ابیات توسط شوخوانان یامناجات خوانان در پشت بام مسجد ویاچندبام بلند روستا خوانده میشد وسینه به سینه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان یاد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدیاد می دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بیدار کردن مردم خوانده شود وهیچ کس هم نمی دانست که این اشعاراز چه کسی است ومیگفتند ازقدیم بزرگان آن را میخوانده اند ودیگران وجوانان آن را از قدیمی تر ها یاد میگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زیاد وجسجوی فراوان تعدادی از این ابیات را در رباعیات ابوسعید ابی الخیریافتم وتعداد کمتری راهم در میان رباعیات خواجه عبدالله انصاری مشاهده کردم.با آرزوی سعادت برای همه ی روزه داران.محمد حسن اسایش
ميلاد حسن سبط رسول است امشب تبريك بزهراي بتول است امشب
شادند محمد وعلي زاين مولود خوش باش دعاي ما قبول است امشب ----
در كاخ نزول وحي ، قرآن آمد با آيه ي نور ، نور يزدان آمد
از فاطمه وساقي كوثر ، پسري با نور محمدي نمايان آمد-----
--------سرود ولادت اما مجتبي( كريم اهل بيت )عليه السلام----------
پيك شادي دوستان را خوش خبر آورده است خوش خبر بر دوستان پيك سحر آورده است
نيمه ي ماه خدا ، ماهي دگر آورده است سينه ي سينا عيان نور از شجر آورده است
--مژده اي اهل ولا طوبي ثمر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ----
باز شد بار دگر از مرحمت درهاي خق باب دوزخ بسته شد از لطف بي همتاي حق
بر سفير اعظم آمد آيت كبراي حق نيمه ي ماه صيام از بهر مهمانهاي حق
---نعمت بي منتها از داد گر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---
نور باران آسمان گرديده از ماه زمين شد منور زاين تجلي كاخ دانشگاه دين
آشكار از بارگاه طيبين وطاهرين سبط اكبر آمده از دخت ختم المرسلين
---پيشوا ، بر امت خيرالبشر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---
دسته دسته بر زمين آمد ملك از آسمان بهر تبريك وبشارت سوي ختم مرسلان
بحر رحمت شد بطغيان زامر خلاق جهان دست قدرت ازدودرياي شرف امشب عيان
---ازبراي ساقي كوثر ، گهر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است----
ماه گردون چشم عبرت دوخته سوي زمين ازبراي كسب فيض از چهره ي خورشيد دين
كاخ وحي كبريا روشن شداز نور مبين چشم عين الله اعظم باد روشن كين چنين
---زهره ظاهر ازگريبانش قمر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---
آمد آن استاد دانشگاه ختم الانبيا آمد آن روشنگر برنامه ي صلح وصفا
آمد آن رهبر كه حق را سازد از باطل جدا پرده از رخ بر گرفات آيينه ي ايزد نما
---جلوه ي حسنش جهان را زيب وفر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است---
زاده ي ياسين والرحمن ورمز هل اتي سيد جنت كه جنت باشدازاو ،پربها
شمس افلاك جلالت ، زينت اهل كسا مجتبي، نورالهدي ،فخرالدجا ،كنزالخفا
---از حجاب غيب امشب سر بدر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---
كرده نوراني جهان را دختر خيرالانام ظاهر آورده زخود برشير حق ، بدر تمام
راضيه ، مرضيه ، زهرا ، فاطمه ، ام الامام شد زديدار دلآراي عزيزش ، شادكام
---گنج حلم وعلم ودانش بر بشر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است --
شاد وخرم زين پسر پيغمبر والا تبار لب گشوده همچنان گل بهر شكر كردگار
كآمده ازدخترش،زهرا ، امامي آشكار قهرمان علم ودانش ، خوش دال افتخار
--ازبراي شيعه ي اثني عشر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---
تشنه ي آب ولا را گو كه آمد بحر علم آنكه جاري گردد ازاو صد هزاران نهرعلم
آنكه گفتارش بود زينتفزاي دهر علم صانع قدرت نام از بهر باب شهر علم
--در مدينه از كرم در كوب زر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است---
هركسي دارد ولاي آن شه دنيا ودين يا علي محشور ميگردد بفردوس برين
دشمنانش را بسوزد نار روز واپسين ( كربلايي ) زاين مديحه حضرت روح الامين
--ازبراي طوطي طبعت شكر آورده است يا محمد دخترت امشب پسر آورده است---
--نقل از صص ۷۷-۸۰ -ارمغان كربلا كتاب سوم -اثر طبع نادعلي كربلايي (پدر شهيدين كربلايي)-انتشارات خزر -تهران
در روستاي كوچ نهارجان بيرجندوبسياري ازروستاهاي ديگراين شهرستان رسمي زيبا به نام شوخواني(شب خواني)كه درواقع يك نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا ميشودوبه شرح ذيل است كه براي مخاطبان وكاربران جهان بيان ميگرددويكي از رسوم زيباي ماه رمضان است.هنگام سحركه مي شوداز قديم مردم ده باصداي خروس خانه بيدارميشده اند وچون پاس دوم را خروس مي خوانده است مي فهميده اند كه حالاوقت سحر خواني يا شوخواني يا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندكه علاوه بر صداي خروس ازروي مكان ستاره هاي آسمان مثلا دب اكبركه به هفت دختران هم معروف است وياا زروي جايگاه سه استاركه همان سه ستاره روشن درآسمان است پي به وقت سحر مي برده اند و يا ازروي مكان ستاره ي ديگري كه به ستاره سحري در نزد مردم روستامعروف است پي مي برده اند كه حالا وقت اذان صبح است زيرا تاحدود 50سال پيش اصلا ساعتي در روستا وجود نداشته كه باساعت بيدارشوند وبه وقت سحر يا اذان صبح پي ببرند.خلاصه چون با صداي خروس بيدارمي شده اند ويا با ديدن ستاره به وقت سحرپي ميبرده اند سه ياچهارنفركه ازآواز وصداي خوبي هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها مي رفته اند ويك نفرهم كه همسايه ي مسجد بوده است بربالاي بام مسجدمي رفته است وهر كدام از اين شوخوانان يا شب خوانان تعدادي از اشعاري راكه ذيلا درج ميگردد مي خوانده اند وبه عبارتي باخدا مناجات مي كرده اندتاباشنيدن صداي مناجات ياهمان شوخواني ياشب خواني مردم روستا بيدارشوند وسحري بخورندوآماده براي نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاري كه مي خوانده اند به ترتيب ذيل شروع ميشده است كه در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان مي رسد: ابتدا مي كنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همي طلبم كرمي از علي ولي الله ياالله(كلمه يا الله بعد ازهردوبيت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعي تكرارميشده است) 2-گوينده ي لا اله الا اللهم بردين محمد ورسول اللهم برذكر دوازده امامم شب وروز خاك قدم علي ولي اللهم يا الله 3-يارب برسالت رسول ثقلين يارب به غزاكننده ي بدروحنين عصيان مرا دونيمه كندرعرصات نيمي به حسن ببخش ونيمي به حسين ياالله 4-يارب به محمدكه علي ياور ماست ختم همه انبيا پيغمبرماست ازگرمي آفتاب محشر غم نيست تا سايه ي مرتضي علي بر سرماست يا الله 5-يارب تو مرا غلام حيدر گردان گرراه غلط كنم مرا برگردان گرتشنه شوم دراين بيابان نجف سيرآب مرازحوض كوثر گردان يا الله 6-يارب به محمدوعلي وزهرا يارب به حسين وحسن وآل عبا كز لطف بر آر حاجتم در دوسرا بي منت خلق ياعلي الاعلي ياالله 7-الله تويي ازدلم آگاه تويي گمراه منم برنده ي راه تويي هر مورچه اي كه دم زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تويي يا الله 8-يارب برسان توحضرت صاحب را فرزند علي بن ابيطالب را كزدوري او هميشه درفريادم مانندسگي كه گم كندصاحب را - يا الله 9-يارب زكرم دري برويم بگشا راهي كه دراو نجات باشد بنما مستغنيم از هردو جهان كن بكرم جز يادتو هر چه هست بر از دل ما- يا الله 10-يارب مكن ازلطف پريشان مارا هرچندكه هست جرم وعصيان مارا ذات تو غني بوده وما محتاجيم محتاج به غيرخود مگردان مارا -ياالله 11-بازا بازا هرآنچه هستي بازآ گركافروگبر وبت پرستي باز آ اين درگه ما درگه نوميدي نيست صد باراگرتوبه شكستي بازآ - ياالله 12- اي ذات وصفات تو مبرا زعيوب يك نام زاسماء توعلام غيوب رحم آركه عمروطاقتم رفت بباد نه نوح بود نام مرا ، نه ايوب - ياالله 13-از بارگنه شدتن مسكينم پست يارب چه شوداگرمرا گيري دست گردرعملم آنچه تراشايد نيست اندر كرمت آنچه مرا بايد هست - ياالله 14-عصيان خلايق ار چه صحرا صحراست در پيش عنايت تو يك برگ گياست هرچند گناه ماست كشتي كشتي غم نيست كه رحمت تو دريا درياست. ياالله 15-يارب به علي بن ابيطالب وآل آن شير خداوبر جهان جل جلال كاندرسه مكان رسي به فرياد همه اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- يا الله* *- اين اشعارشوخواني ياشب خواني -ادامه داردكه دنبالهِ آ نرا درفرصتي ديگروبزودي تقديم كاربران خواهم نمود.منظر باشيد.محمد حسن آسايش
جشن دوشهزاده بي نظير است مژده كه ميلاد شه ووزير است
پيك الهي خبرآورده است دختر طاها پسر آورده است
نخل رسالت ثمر آورده است آنكه زحق منجي ودست گير است
مژده كه شد روز ظهور حسين عيان شد از فاطمه نور حسين
شاد ملايك زظهور حسين آنكه به شمس دين مه منير است
سوم شعبان رخ شه شد پديد بهر بشر رهبر دانا رسيد
از پي ياريش زرب مجيد رسيده آنكه بر حسين وزير است
مادراو دختر طاها بود قابله اش مريم ولعيا بود
خادمه اش هاجر وحوا بود آنكه وليعهد شه قدير است
آنكه بود خون خداي جهان آنكه بود سرور آزاد گان
آنكه بود فخرهمه شيعيان فيض رسان عالم كبير است------
چارم شعبان ز پي شاه دين عيان شده زاده ي ام البنين
ياور وغمخوار امام مبين آنكه به سبط مصطفي مشير است
ز بارگاه شيرحق شد عيان وزير بي نظير شاه جهان
پشت وپناه ويار درماندگان كه ياور ومشاور ودلير است
زپشت باب علم خير البشر عيان شده طلعت شمس وقمر
دو مه جبين دونازنين برادر يكي امير و آن يكي وزير است
ماه بني هاشم وسرداردين باعث افتخار ام البنين
رشته ي با ارزش حبل المتين آنكه به حق ياور ودستگير است
پرچم دين در كف با قدرتش مات سلاطين همه از شوكتش
در ره ارشاد بشر همتش باب حوائج به شه و فقير است
قيام شان قيام برپا نمود حق طلبان را همه احيا نمود
زخون پاك اين سند امضا نمود كه حق هميشه فاتح وكبير است
ايكه تو آيينه ي كبريايي خون خداوندي و حق نمايي
كن نظري بسوي (كربلايي) كه سر سپرده وگدا ي پير است
صص 90-93-كتاب : ارمغان كربلا -جلد سوم -ناد علي كربلايي-مداح اهلبيت-موسسه مطبوعاتي خزر-تهران
به كه گويم غم هجران تورا مهدي جان :به كه گويم غم هجران تورا مهدي جان كه نسوزد چومن از سر تا پا مهدي جان
به كه اين قصه بگويم كه سراپايش را تا قيامت نكند، غصه رها ، مهدي جان
آتش عشق تو آنسان دل وجانم سوزد كه رود شعله ي آن تا به سماء ، مهدي جان
بس كه مشتاق تو وديدن رويت هستم نكنددل هوس خواب وغذا ، مهدي جان
چهره ي زرد مكن وجسم چو ني رنجورم هست بر حال من خسته كواه مهدي جان
نظري سوي گداي سر كويت افكن مكن از لطف تو نوميد مرا ، مهدي جان
واي برحال دل (سيد )اگر در عشقت نااميدانه دهد جان بخدا ، مهدي جان -*
*-اثر طبع سيد حق شناس -به نقل ز ص 47 -سرودهاي امام مهدي -گردآورنده : حسين خقجو -انتشارات قلم -قم
به كه گويم غم هجران تورا مهدي جان :به كه گويم غم هجران تورا مهدي جان كه نسوزد چومن از سر تا پا مهدي جان
به كه اين قصه بگويم كه سراپايش را تا قيامت نكند، غصه رها ، مهدي جان
آتش عشق تو آنسان دل وجانم سوزد كه رود شعله ي آن تا به سماء ، مهدي جان
بس كه مشتاق تو وديدن رويت هستم نكنددل هوس خواب وغذا ، مهدي جان
چهره ي زرد مكن وجسم چو ني رنجورم هست بر حال من خسته كواه مهدي جان
نظري سوي گداي سر كويت افكن مكن از لطف تو نوميد مرا ، مهدي جان
واي برحال دل (سيد )اگر در عشقت نااميدانه دهد جان بخدا ، مهدي جان -*
*-اثر طبع سيد حق شناس -به نقل ز ص 47 -سرودهاي امام مهدي -گردآورنده : حسين خقجو -انتشارات قلم -قم
16-اي حيدر شهسوار وقت مدد است اي زبده ي هشت وچار،وقت مدد است
مگذاركه در عشق تو رسوا گردم اي صاحب ذوالفقار ، وقت مدد است - ياالله
17-يارب سبب حيات حيوان بفرست وز خوان كرم ، نعمت الوان بفرست
از بهر لب تشنه ي طفلان نبات از سينه ي ابر ، شير باران بفرست. يا الله
18-اي خالق خلق رهنمايي بفرست بر بنده ي بي نو، نوايي بفرست
كار من بيچاره ، گره در گرهست رحمي بكن وگره گشاي بفرست. ياالله
19-راه تو به هرروش كه پويند خوش است وصل توبه هر جهت كه جويند خوش است
روي تو به هر ديده كه بينند نكوست نام تو به هرزبان گويند خوش است. يا الله
20-تا مهر ابوترا ب دمساز من است حيدر به جهان ،همدم وهمراز من است
اين هردو جگرگوشه ، دوبا لند مرا مشكن بالم كه وقت پرواز من است. ياالله
21-من بي تو دمي قرار نتوانم كرد احسان تورا ،شمار نتوانم كرد
گربر تن من ، زبان شود هرمويي يك شكر تواز هزار نتوانم كرد. يا الله
22- شب خيز كه عاشقان به شب راز كنند گرد دروبام دوست ، پرواز كنند
هرجاكه دري بود ، به شب در بندند الا دردوست را ، كه شب باز كنند. ياالله
23-يارب به دونور ديده ي پيغمبر يعني به دوشمع دودمان حيدر
برحال من از عين عنايت بنگر دارم دارم نظر آنكه من نيفتم زنظر. ياالله 24-يارب زكرم بر من درويش نگر در من ، منگر در كرم خويش نگر
هرچند نيم لايق بخشايش تو برحال من خسته ي دل ريش نگر. يا الله-
25-يارب در دل به غير خود جامگذار در ديده ي من گرد تمنا مگذار
گفتم گفتم زمن نمي آيد كار رحمي رحمي مرا به من وامگذار. ياالله
26-مجنون وپريشان توام ، دستم گير سرگشته وحيران تو ام ف دستم گير
هربي سروپا چو دسگيري دارد من بي سر وسامان توام ،دستم گير.ياالله
27-اي سر تو در سينه ي هر محرم راز پيوسته در رحمت تو بر همه باز
هركس كه به درگاه تو آورد نياز محروم زدرگاه تو كي گردد باز. يا الله
28-در هر سحري با تو هميگويم راز بر درگه تو همي كنم عرض نياز
بي منت بندگانت اي بنده نواز كارمن بيچاره ي سرگشته بساز. ياالله
29- الله به فرياد من بيكس رس فضل وكرمت يار من بيكس بس
هركس به كسي وحضرتي مي نازد جز حضرت تو ندارد اين بيكس كس. ياالله
30-اي جمله ي بيكسان عالم را كس يك جو كرمت تمام عالم را بس
من بيكسم وتو بيكسان راياري يارب تو به فرياد من بيكس رس .يا الله
31-اي واقف اسرارضمير همه كس در حالت عجز، دستگير همه كس
يارب تو مرا،توبه ده وعذر پذير اي توبه ده وعذرپذير همه كس. يا الله
32-دارم گنهي زقطره ي باران بيش ازشرم گنه فكنده ام سر در پيش
آوازآيدكه سهل باشد درويش تو در خور خود كني ومادر خور خويش. ياالله
33- يارب من اگر گناه بي حد كردم دانم به يقين كه بر تن خود كردم
از هر چه مخالف رضاي تو بود برگشتم وتوبه كردم وبد كردم. يا الله
ادامه دارد.بزودي ادامه ي مطلب تقديم خواهد شد
البشارت كه جهان باز منور آمد طاهر از پرده ي عصمت مه ديگر آمد
اين چه ماهيست كه با قد صنوبر آمد از حسين ابن علي شبه پيمبر آمد
---------دوستان مژده كه ميلادي اكبر آمد----------
ببر اي باد صبا مژده براي طاها كه شده حسن تويك بار دگرجلوه نما
حق عطاكرده پسر بر پسر شير خدا زاده ي خون خدا گشته عيان از ليلا
------زين پسر عالم ايجاد منور آمد--------
بهر ديدار رخش زاده ي زهرا برخاست مهر بر ديدن آن ماه دل آرا برخاست
بوي جانبخش چواز يوسف ليلا برخاست گوئيا نعره اي از خاك زليخا برخاست
-----كه دوباره بجهان يوسف ديگر آمد-------
نور چشمان حسين ابن علي گشت عيان آل عصمت همه از ديدن رويش شادان
شد زمصباح هدي نور الهي تابان احسن الله براين حسن كه از ديدن آن
-----شد خرد مات كه ميلاد پيمبر آمد ------
سحر يازده از ماه عظيم شعبان متولد شده آن حامي دين وقرآن
تاكند ياري فرمانده ي دين از دل وجان آري اين افسر ارزنده ي سلطان جهان
------از پي ياري عباس دلاور آمد-----
آمد آن شير دلي كه پي ياري پدر وز پي حفظ حريم حرم پيغمبر
همچنان برگ زدشمن بزمين ريزد سر مركب وخود وميان رابدرد چون حيدر
-----آنكه بر حضرت سجاد برادر آمد -----
آن علي نام كه باشد چو محمد رويش فاطمي عصمت وباشد چوعلي بازويش
چون حسين است وحسن طينت وخلق وخويش (كربلايي) شده مداح رخ نيكويش
----مفتخرآنكه در اين رشته مظفر آمد ---نقل از ص ۱۰۲ كتاب سوم -ارمغان كربلا-نادعلي كربلايي --موسسه مطبوعاتي خزر -تهران
مژده ز ميلاد شه ملك دين سبط پيمبر ولي چارمين
مژده ز ميلاد شه عالمين زينت عباد شه خافقين
مطلع الانوار شه مشرقين سبط پيمبر علي ابن الحسين
سيد سجاد گل باغ دين سبط پيمبر ولي چارمين
مزده كه سلطان عباد آمده سرور وسر خيل رشاد آمده
بر همگان گنج مراد آمده مظهر الطاف جواد آمده
آمده سرحلقه ي اهل يقين سبط پيمبر ولي چارمين
مژده كه مرآت خدا شد عيان شد متولد شه كون ومكان
شبل حسين زاده ي دخت كيان گشت عيان مفخر ايرانيان
ماه عرب شاه عجم ركن دين سبط پيمبر ولي چارمين
مژده كه شد نور خدا آشكار گشت عيان مظهر پروردگار
آنكه بود شافع روز شمار دست همه دامن آن شهريار
فاش بگو آمده شاه امين سبط پيمبر ولي چارمين
-بنقل از ص ۷۸ -ديوان آذر-جلد دوم -سروده ي مرحوم سيد غلامرضا آذر خراساني -انتشارات طوس مشهد -چاچ چهارم -۱۳۴۸ شمسي --
گوش بر حلقه ي در آويزان چشم بنشسته براهت گريان
دل از اين مژده كه خواهي آمد هست از شوق وصالت لرزان
در رهت بدرقه سازد هر شب تا سحر مصحف وادعيه ، زبان
بس كه درراه تو هستم سر پا رفت از پاي مرا تاب وتوان
دست از دامن الطاف خدا دست بردار نباشد يك آن
همه از غيبت تو مي نالند همه از هجر تو بي صبر وامان
همه از خيمه ي بيداد وستم كه بپا گشت به صحراي زمان
همه ازنخل رطب دار اميد كه بخشكيد دل پير وجوان
همه از شعله ي نوميدي ياس كه بر آيد زوراي دل وجان
همه از وحشت عفريت نفاق كه دهد چهره به هر دوست نشان
همه از سر كشي موج گناه كه زندطعنه بروي انسان
همه از مردن يزدان شرف زير پاي هوس بي شرفان
همه ازپنجه ي خونخوار ستم كه مكد خون دل مضلومان
همه از بي خودي خود دلتنگ همه گويند بصد آه وفغان
بارالها تو به اين زودي زود قائم آل محمد برسان
بنقل ازسرودهاي امام مهدي عج....ص 134- چاپ انتشارات قلم گردآورنده : حسين حقجو